Powered By Blogger

Friday, June 18, 2010

گفتگو با كوين اسپيسی، مردی با انتخاب‌های درخشان

كوین اسپیسی 50 سالگی را پشت سر گذاشته و اگر قرار باشد همان طور كه می‌گوید تا 80 سالگی بازی كند و در نقش شاه لیر پیر شكسپیر به صحنه برود، باید انتظار داشت كه یكی از پر و پیمانه‌ترین پرونده‌های هنری را برای خودش رقم زده باشد. او كه كارش را با آموزش حرفه‌ای بازیگری شروع كرد، برای اولین بار در نمایش «ارواح» هنریك ایبسن روی صحنه رفت و بعد با جك لمون، عشق دوره بچگی‌اش همبازی شد و خیلی چیزها از او یاد گرفت. جاذبه تئاتر در وجود او آنقدر جدی بود كه پس از همه موفقیت‌هایش در دهه 90، 6 سال پیش هالیوود را ترك كرد و راهی لندن شد تا در تئاتر قدیمی ویكتوریایی لندن، به عنوان كارگردان هنری مشغول كار شود. روی همین صحنه او سال 2005 در نقش ریچارد دوم ظاهر شد و تحسین همگان را برانگیخت.اسپیسی سال 2006 در حالی در فیلم سوپرمن بازی كرد كه 41 هفته در همین تئاتر روی صحنه بود و در 3 نمایش متفاوت حضور یافت. این وسط او 6 هفته را هم در آمریكا به سر برد تا سر صحنه فیلمبرداری سوپرمن حاضر شود و البته در پایان فقط یك مشكل وجود داشت؛ این كه برای رفتن روی صحنه تئاتر در لندن دقیقا یك شب پس از پایان فیلمبرداری در آمریكا باید كلاه‌گیس سرش می‌كرد، چون برای بازی در نقش شخصیت منفی فیلم سوپرمن، سرش را تراشیده بود. از او اخیرا برای زدن پلی بین تئاتر و سینما تقدیر شده است.

از وقتی كارگردانی هنری تئاتر سلطنتی لندن را به عهده گرفته‌اید، وقتتان را چطور تقسیم می‌كنید؟

صادقانه باید بگویم كه تمام وقت ساكن لندن هستم و این شغل تمام وقت من است. چون داشتن چنین شغلی در لندن از هر نظر خوشایند است و ضرورتا وقتی آنجا نباشم یعنی این كه دارم به مدت 6 یا 8 هفته در یك فیلم كار می‌كنم. اما بعد از اتمام این مدت دوباره به خانه‌ای برمی‌گردم كه در لندن است.

خوب. به این ترتیب الان خانه شما لندن است. یعنی آنجا برای شما مثل آمریكاست؟

می‌دانید یك پل زدم. آنها این‌طوری می‌گویند. (می‌خندد.)

حالا به نظرتان چه حسی دارد كه آمریكایی باشید و آن طرف دنیا زندگی كنید و كشورت را از آنجا، از بیرون ببینید؟
خوب همه چیز گسترش پیدا كرده و نسبت به گذشته تغییر كرده و من حالا در لندن زندگی می‌كنم، 6 سال و نیم است كه آنجا هستم و دیدن چشم‌انداز كل كشور وقتی می‌توانی آن را طوری ببینی كه وقتی اینجا بودی نمی‌توانستی، خیلی جالب است. وقتی برگشتم به آمریكا یك دفعه با هجوم تلویزیون‌ها و كارگزاران و... روبه‌رو شدم. خوب آن وقت معلوم می‌شود كه كسب اطلاعات به شیوه‌ای كه كمی متفاوت باشد، چقدر موهبت بزرگی است. من خیلی می‌خوانم، خیلی روزنامه نگاه می‌كنم و خبرهای آنلاین را دنبال می‌كنم، اما آنجا به این شكل تحت حمله قرار ندارم، این حمله 24 ساعته كه اینجا وجود دارد، آنجا نیست و برای همین پس از رفتن به انگلیس مدت‌ها جستجو می‌كردم و سرم را در چیزهای مختلف می‌كردم تا ببینم چه خبر است. درست مثل سگی كه از پشت پنجره دارد توی خانه را نگاه می‌كند. اما باید بگویم كه همه دوستان بریتانیایی من و مردمی كه در اروپا ملاقات كردم، خوشحال و هیجان‌زده هستند؛ تغییراتی كه به نظر می‌رسد در كشور ما دارد اتفاق می‌افتد.

No comments:

Post a Comment