مراسم فرش قرمز در ایران از کجا شروع شد، یادتان هست؟! عده ای می گویند از مراسم اکران خصوصی فیلم «بی پولی» توسط یک نشریه خانوادگی و پرطرفدار اما عده دیگری فیلم سینمایی «محاکمه در خیابان» را اولین گام برای آغاز چنین مراسمی در ایران می دانند. مهم این نیست که از چه زمانی این مراسم آغاز شد، مهم این است که آیا چنین مراسمی با مناسبات و آداب ایرانی منافات دارد یا نه؟! اینکه چقدر برنامه ریزی و قانون در این مراسم پابرجاست. چقدر می توانیم درست تقلید کنیم! هرطور که به این قضیه نگاه کنید
، فرش قرمز در ایران یک تقلید بزرگ است، یک تقلید از سینمای هالیوود یا حتی سینمای بالیوود. بازیگران از ماشین های مدل بالایی پیاده شوند، روی فرش قرمز گام بردارند و فلاش های دوربین خبرنگاران و مردم طرفدار و مشتاق تا حدی پیش برود که چشم بدون سلاح نتواند آنها را ببیند! حالا انداختن این فرش قرمز (آن هم پس از چندین بار) به خاطر عدم حضور ستاره سینما، خبرساز شده است، نه به خاطر ذات برپایی این مراسم! «هدیه تهرانی» در مراسم فرش قرمز فیلم «هفت دقیقه تا پاییز» حاضر نشد. فیلمی که به طرفداران او فرصتی داده شد تا پس از چیزی نزدیک به چهار سال او را در سینما، ببینند. اما او نیامد، به همین سادگی. می گویند او قول داده و نیامده. در مراسم، مجری به خاطر این اتفاق از مردمی که بلیت های گرانی را به خاطر دیدن هنرمند محبوب شان خریده اند، عذرخواهی کرد و گفت: «هدیه تهرانی جاهایی که قول می دهد، نمی رود و جاهایی که نباید برود، می رود». همین حرف باعث شد تا سکوت خانم تهرانی بشکند و در بیانیه ای اعلام کند که قول حضور در این مراسم را به هیچ کس نداده بوده و: «مردم بهتر می دانند که من معمولا در چنین برنامه هایی که با سر وصدا و تشریفات خاص همچون پیاده شدن از لیموزین، راه رفتن روی فرش قرمز و… برگزار می شود، حاضر نمی شوم و اصولا این حضور را به دلیل تناسب نداشتن با شرایط جامعه جایز نمی دانم!» و این می شود سر آغاز یک جنگ رسانه ای، جنگ قلم با قلم! نیما حسنی نسب (مجری همان مراسم و همکاری مطبوعاتی ) نامه ای منتشر می کند و مردم حاضر در آن جشن را مهم می داند و عدم حضور سوپراستار را بی دلیل می خواند: «خانم تهرانی؛ متاسفم که تمام تلاش های ۱۰ ساله تان برای راه رفتن روی فرش قرمزهای جشنواره های فرنگی بی نتیجه ماند. کاش لااقل به حرمت کشورتان، مردمی که دوست تان دارند و کسانی که با احترام و اشتیاق زیر پای بازیگر هنرمند کشورشان فرش قرمز پهن کرده بودند، این چند جمله را نمی گفتید. شاید آن وقت عدم حضورتان در مراسم کمتر آزاردهنده و توهین آمیز جلوه می کرد.» اما چیزی که جالب است، این است که هم خانم بازیگر هم دوست مطبوعاتی، سنگ مردم را به سینه می زنند، مردمی که همیشه در مقابل چنین اتفاقاتی سکوت کرده اند و یاد گرفته اند دلخوری هایشان را فراموش کنند. فرش قرمز در ایران هنوز حکم یک بازی را دارد، بازی ای که بازیگران خوبی ندارد و عدم حضور یک بازیگر به جای حضورش می شود تیتر یک خبرگزاری ها و رسانه ها. فرزاد موتمن می گوید: «من مخالف این مسئله نیستم ولی همه اینها را بازی می دانم. بگذاریم که این بازی هم باشد. فرش قرمز پهن می کنیم و روی آن راه می رویم. احساس می کنیم که داریم در کن راه می رویم. این فرش قرمز ما، تازه به راه افتاده است و باید دید که چگونه پیش می رود. آیا با فرهنگ ما همخوان می شود و شکلی متفاوت و بومی شده پیدا می کند یا همچنان در وضعیتی بلاتکلیف، طی مسیر می کند؟» مراسم فرش قرمز در ایران چه زمانی می تواند تبدیل شود به مراسم بزرگی که برای فیلم های هالیوودی برگزار می شود؟! مراسمی که همه بازیگران هرجا که باشند در آن حاضر می شوند تا بر فروش فیلم شان تاثیرگذار باشند؟ تمام رسانه ها و حتی تلویزیون هم آن را پوشش خبری می دهد…
No comments:
Post a Comment